یـــــــاس

یـــــــاس
وبـــــلاگ طرفــــداران یــــاس

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 17
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 123
بازدید کل : 60094
تعداد مطالب : 56
تعداد نظرات : 32
تعداد آنلاین : 1



Click Me Text Click Me Text

 

بایـــــد بتونیـــــم
[Narration]

هه ه دلت گرفته ، میفهمم
منم مثل توام ، بد جوری غرقم
باور کن منم مثل توام
ولی می دونی ، نباید ناامید بشیم
نه ، باور کن بدتر غرق میشیم
این اجازه رو به خودت نده
نباید بزاری

[Yas]


نذاری که گره و گله
بره تو دلت و بره
بره که بگه به تو نمی تونی برسی بهش و
میگی بده به دل گله مند من امید و میگم بشنو اینو
حالا که یاس تو رو دید و
امید و میدم و می دونم معضل تو
اینم می دونم حل میشه ، کمی حوصله کن
چرا تو خودتی نگاه می کنی به چی ؟
منم مثل تو ندارم دیگه پولی به جیب
فکر میکنی فقط تو اسیر غم و غصه ای
بذار به تو نشون بدم همون پوستری
از بچه ای گرسنه که در حال مردنه و
یک لاشخور که هست در انتظار خوردنش
یا نگاه کن به اون سو که لازمه
بچه هایی که شدن دچار سوء هاضمه
یا منو ببین ، چرا راه دور بریم
برو از تاریکی ، همه چیو تو نور ببین
خیلیا سر خاک پدر ریختن اشک تمساح
بعد چهل به من نشون دادن خشم انسان
حالا جای اینکه بیان دست یتیم و بگیرن
می خوان ، من ، پست و ذلیل بمیرم
اونا بُر زدن ، همه ی فرصتم
من ساده بودم ، اونا منو دور زدن
وقتی سخته در آوردن یه نون ساده
هه ه ، منم و خرج یه خونواده


[Behzad]
خداوندا
هر قـــدم مـــن
با دستای تو ، حرکت میکنـــم
پس اگر ، من اینجا هستم
خواست تو بــــود


[Yas]

بذا مهمونت کنم من تورو یه جمله
دیدی که دلت میگیره تو غروب جمعه ؟
وقتی که میشینم به مرور عمرم
میبینم هر روز من مثل غروب جمعه ست و
بن بست و میبینم رو به رومه
طوری که آدم از ادامه دادن توبه کنه
زخم من ، نمی تونه بشه پانسمان
از تو خوردم ، اینم از شانس ما
یکی داره میگه که خودتو نباز مرد
برو دیگه بالای طبقه دوازده
نه اونقد داری مثل انصاری فضا بری
نه اونقد دزدی مثل شهرام جزایری
میدونی تیره روزی مثل سایه باز دنبالته
که ول کنی این زندگی رو
باز کن بالت و یــــاس
خودتو بکش و راحت کن
کار تو درسته و دیگه باید مرد
اما حسی میگه به این حرفا غلبه کن
به جاش ، تموم آهنگ و پر از کلمه کن و
قلمت و بردار و بگو که این دردا تو رو
آماده میکنه واسه ی فردا
آره من با درد ، خراشیده شدم
و در عوض محکم و تراشیده شدم
این که چیزی نیست ، من دیدم از این بد تراش
پله های ترقیه واسم هر خراش

[Behzad]
خـــداونـــــدا
هر قـــدم مـــن
با دستای تو ، حرکت میکنـــد
پس اگر ، من اینجا هستم
خواست تو بــــود

[Yas]
"گرونمایه ترین تجربه ها نزد یاسه
که وایساده کنار تو با عزم راسخ "
واضح واسه تو می خونه تا
بدونی یاس اومده بالا ز ویرونه ها
تو میدونی که مشکل تمومی نداره
نمیشه رو سرت افقی و عمودی نباره
این ماییم که با این دردا کنارآییم
وقت سختی صبر کن ، خشم و بزار پایین
تو دوراهی زندگی که راست و چپه
برو به راست ، اسم خدا باز رو لبت
هر اشتباهی واسه من و تو یه تجربه ، درسه ،
و خدا نمی رسونه بار کج رو به منزل
پس به کسب تجربه از صمیم قلب
مثل درخت پر از میوه بشیم خمیده تر

[Narration]


هه ه ... آره
باید اینو بدونیم ، که بدترین شرایط زندگی من و تو ، آرزوی یکی دیگه س
آره آره
آره ، دل همه ی ماها خونه ، ولی چه فایده برادر
باید رفت جلو ، باید رفت جلو
می تونیم برسیم
آره ، می تونیم برسیم
می رسیم
می رسیم
ما میرسیم بالا ، میریم بالا
میریم بالا

هه ه !

[Yas]

نذاری که گره و گله
بره تو دلت و بره
بره که بگه به تو نمی تونی برسی بهش و
میگی بده به دل گله مند من امید و میگم بشنو اینو
حالا که یاس تو رو دید و
امید و میدم و می دونم معضل تو
اینم می دونم حل میشه ، کمی حوصله کن
چرا تو خودتی نگاه می کنی به چی ؟
منم مثل تو ندارم دیگه پولی به جیب
فکر میکنی فقط تو اسیر غم و غصه ای
بذار به تو نشون بدم همون پوستری
از بچه ای گرسنه که در حال مردنه و
یک لاشخور که هست در انتظار خوردنش
یا نگاه کن به اون سو که لازمه
بچه هایی که شدن دچار سوء هاضمه
یا منو ببین ، چرا راه دور بریم
برو از تاریکی ، همه چیو تو نور ببین
خیلیا سر خاک پدر ریختن اشک تمساح
بعد چهل به من نشون دادن خشم انسان
حالا جای اینکه بیان دست یتیم و بگیرن
می خوان ، من ، پست و ذلیل بمیرم
اونا بُر زدن ، همه ی فرصتم
من ساده بودم ، اونا منو دور زدن
وقتی سخته در آوردن یه نون ساده
هه ه ، منم و خرج یه خونواده


[Behzad]
خداوندا
هر قـــدم مـــن
با دستای تو ، حرکت میکنـــم
پس اگر ، من اینجا هستم
خواست تو بــــود


[Yas]

بذا مهمونت کنم من تورو یه جمله
دیدی که دلت میگیره تو غروب جمعه ؟
وقتی که میشینم به مرور عمرم
میبینم هر روز من مثل غروب جمعه ست و
بن بست و میبینم رو به رومه
طوری که آدم از ادامه دادن توبه کنه
زخم من ، نمی تونه بشه پانسمان
از تو خوردم ، اینم از شانس ما
یکی داره میگه که خودتو نباز مرد
برو دیگه بالای طبقه دوازده
نه اونقد داری مثل انصاری فضا بری
نه اونقد دزدی مثل شهرام جزایری
میدونی تیره روزی مثل سایه باز دنبالته
که ول کنی این زندگی رو
باز کن بالت و یــــاس
خودتو بکش و راحت کن
کار تو درسته و دیگه باید مرد
اما حسی میگه به این حرفا غلبه کن
به جاش ، تموم آهنگ و پر از کلمه کن و
قلمت و بردار و بگو که این دردا تو رو
آماده میکنه واسه ی فردا
آره من با درد ، خراشیده شدم
و در عوض محکم و تراشیده شدم
این که چیزی نیست ، من دیدم از این بد تراش
پله های ترقیه واسم هر خراش

[Behzad]
خـــداونـــــدا
هر قـــدم مـــن
با دستای تو ، حرکت میکنـــد
پس اگر ، من اینجا هستم
خواست تو بــــود

[Yas]
"گرونمایه ترین تجربه ها نزد یاسه
که وایساده کنار تو با عزم راسخ "
واضح واسه تو می خونه تا
بدونی یاس اومده بالا ز ویرونه ها
تو میدونی که مشکل تمومی نداره
نمیشه رو سرت افقی و عمودی نباره
این ماییم که با این دردا کنارآییم
وقت سختی صبر کن ، خشم و بزار پایین
تو دوراهی زندگی که راست و چپه
برو به راست ، اسم خدا باز رو لبت
هر اشتباهی واسه من و تو یه تجربه ، درسه ،
و خدا نمی رسونه بار کج رو به منزل
پس به کسب تجربه از صمیم قلب
مثل درخت پر از میوه بشیم خمیده تر

[Narration]


هه ه ... آره
باید اینو بدونیم ، که بدترین شرایط زندگی من و تو ، آرزوی یکی دیگه س
آره آره
آره ، دل همه ی ماها خونه ، ولی چه فایده برادر
باید رفت جلو ، باید رفت جلو
می تونیم برسیم
آره ، می تونیم برسیم
می رسیم
می رسیم
ما میرسیم بالا ، میریم بالا
میریم بالا

هه ه !


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:, توسط مــنــصـــور 0251
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :